تانياتانيا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

تانیا و امیرعلی گلهای قشنگ و فرشته های آسمونی ما

بيست وچهارمين و25مين ماه زندگيت

سلام دختر 2ساله مامان هنوز باورم نميشه كه 2سال گذشت.ديگه دختر كوچولوي من خانوم شده.برام حرف ميزنه.بهم دستور ميده و من و باباش رو دعوا ميكنه گل قشنگم ياد گرفتي خيلي از كلمات رو بخوني و وقتي يه كلمه جديد ياد ميگيري كه بخوني كلي ذوق ميكني. دختر نازم اميدوارم همينطوري كه الان دوست داري پيشرفت كني و موفق هم هستي هميشه در زنديگيت موفق و سربلند باشي كه ما جز اين خواسته اي از خدا نداريم حالا بريم يه سري عكس ببينيم       بابا من عاشق رانندگي هستم چرا برام ماشين نميخريد؟؟؟؟؟؟؟؟چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا محكم بشينيد ميخام دنده 5 برم!!!!!!!!!!!!!!!   راستي يه خاطره جال...
8 ارديبهشت 1392

تولد دوسالگي تانيا در كارگاه

تانيا عزيزم امروز دومين سال تولدت هست عزيزم تولدت مبارك تولدتولد تولدت مبارك مبارك مبارك تولدت مبارك تانيا آهنگ ميگذارد   تانيا در حال رقص   ادامه رقص و....           هديه گرفتن تانيا مرسي عمو ها و خاله           تانيا و مامان و بابا بقيه عكسها در ادامه مطلب باهم ببينيم       ممنون كه اومدين                           ...
8 ارديبهشت 1392

تولد يكسالگيت

  جشن تولد يك سالگي تانيا   تانيا جان تولدت مبارك گلم عزيز دلم برات بگم از جشن تولدت قرار بود براي تولد خشكل ما دايي ها بيايند و مامان بزرگي و خاله جون هم كه قبلش اومده بودن و چند تا از دوستان و همكارامون رو هم دعوت كنيم اگه هوا خوب باشه بعد از بريدن كيك براي شام بريم لب دريا و ساحل ولي عزيزم از اونجايي كه ميشه اسمش رو گذاشت قسمت نبود هوا همون روزها خراب و طوفاني شد و دايي م كه حركت نكرد و ولي دايي ح كه حركت كرد در بندرعباس موند چون شرايط جوي رو بد اعلام كرده بودن و چند روز قبل هم يه كشتي غرق شده بود و به همين دليل دايي جون نتونست بياد و تمام برنامه ها و نقشه ها خراب شد مامان بزرگ كه قرار بود همراه دايي اينا برگرده ن...
10 بهمن 1390