تولد امیر علی بود و ما اون روز برای انجام کاری به کرمان رفتیم قصد داشتیم شب که برگشتیم برای امیر علی کیکی بخریم و تولد بگیریم خواهرم عصر زنگ زد که امشب من برا پسری کیک میخرم گفتیم اوکی بعد عمو امیر علی زنگ زدن و گفتن ما کیک سفارش دادیم و داریم میایم اونجا گفتیم به به چه عااالی دیگه به خاله گفتیم شما نخر از اونجایی که امیر علی عاااشق باب اسفنجی هست و بهش میگه بام اسفنجین و دختر عمو امیر علی هم عاشق باب هست و کیک رو ایشون طراحی کردن و سفارش داده بودن و ذووووق زیااااد امیر علی از کیک بام اسفنجین وااای که چقدر خوشحااال بود و ذوق میزد ممنون از عمو و خانواده اش که زحمت کشیدن و شب قشنگی ساختن برامون تولد چهار سالگیت م...