تانياتانيا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

تانیا و امیرعلی گلهای قشنگ و فرشته های آسمونی ما

دخترم در 26 و27 ماه از زندگي قشنگش

1392/3/8 19:25
نویسنده : ازی و یوسف
685 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم سلام

دخترم ديگه خانوم شده.كم كم حس ميكنم دخترم خيلي بزرگ شده.چقدر زود اين فرشته كوچولوم بزرگ شد.باورم نميشه.دختر شيرين بيان مامان گاهي جملاتي ميگي يا كارهايي انجام ميدي كه باعث تعجي مامان ميشي و اين سوال برام پيش مياد كه تو اينها رو از كجا ياد گرفتي؟؟؟!!!.... مثلا يه روز كه رفته بوديم خونه دوستمون و تو گفتي جيش دارم و بردمت دستشويي.ني ني قاله گريه كرد و فكر ميكرد ما رفتيم از خونشون.تو هم از داخل دستشويي داد زدي " ني ني گريه نتن من اينجام....نلفتم" منو بگو دهنم از تعجب وا مونده بود.يا اينكه رفته بوديم پارك و چندتا بچه داشتن با هم توب بازي ميكردن.تو رفتي توپ خودتو اوردي و بهشون گفتي "بچه ها بياين بازي". من و بابايي حسابي خنديديم.جالب اينه كه به بچه هايي كه از خودت بزرگترن هم ميگي ني ني.جديدا هم اول اسمها آقا و خانوم مياري و ميگي "اقا عتيد(سعيد)...اقا كيالش(كيارش)...خانوم بيا"

خب كار ديگه اي كه ياد گرفتي و خودت هم خيلي دوست داري خواندن هست.الان كلمات زيادي رو ميتوني بخوني.من و بابايي هم خيلي خوشحاليم كه به اين كار علاقه نشون ميدي.البته بعضي روزا اصلا تمايلي نداري و ما هم هيچ اصراري نميكنيم.به هرحال اينو بدون كه خيلي دوست داريم.ماماني بخاطر تو از كار و درس گذشت.وقتي همه اين سوال رو ميپرسن كه چرا سركار نميري يا درس نميخوني جوابم اينه مه بچم از همه چي واجب تر و مهم تره برام.وقت برا درس و كار هست ولي ديگه اين روزا برام تكرار نميشن.خيلي خوشحالم كه ميتونم وقتمو در كنارت باشم.درسته گاهي دعوا هم ميكنيم ولي همين هم خودش يه تفريحه!!!!!!!! به هرحال اميدوارم بتونم هر انچه كه لايق تو هست رو برات انجام بدم.فقط اين رو بدون كه ماماني خيييلي بيشتر از اوني كه بتوني فكرشو بكني دوست داره حتي اگه در ظاهر نتونه اين را بهت نشون بده عزيزم.

راستي گاهي عصرها با بابايي ميام شركتشون.تو اينجا حسابي شلوغ ميكني و با عموها بازي ميكني و براشون كتاب ميخوني و ميرقصي.خلاصه همه رو از كار باز ميكني.عموها هم دوست دارن و خيلي بهت ابراز علاقه ميكنن.از همشون ممنونم.

تانيا خانوم در شركت

اين عروسك هم هميشه بايد همراهش باشه.

بريم سراغ عكسها:

 

عزيزدلم انشاله تمام عمرت همين قدر اروم و بي دغدغه بخابي.هيچ وقت بيخوابي و نااميدي سراغت نياد.

 

 

ادامه عكسها در ادامه مطلب 

خب بريم سراغ عكسها

 راستي يادم رفت بگم عينك قبلي شكست و اين عينك رو برات خريديم.كوچكتر نبود.مباركه

 

 

 

 

 اين 2ماه هم گذشت.ممنون كه وقت گذاشتيد و خونديد و ديديد.

 

 

پسندها (1)

نظرات (5)

jesi
12 خرداد 92 1:33
ماشالله عزییزم چقدر بزرگ شدی انشالله هزار ساله شی چقدر اینجا ناز شدی احتمالا تو دفتر کار بابایی هستی نه؟
نيكو مامان محمد امير
12 خرداد 92 11:35
خوش به حال تانيا با اين مامان مهربون بوووووووووووووووس براي دخملي و مامانش
نازلی
29 تیر 92 12:49
سلام و بووووووووووووووس خدا حفظ کنه این دختره ی فسقلی و مسقلی و بامزه رو بووووووووووووس تف تفی براش
نیروانا
29 تیر 92 12:55
الهی چه دخمر نازی ایشالله عروسیش
مامان شایان و پرنیا
2 مرداد 92 18:40
ای جونم قیافه نازش رو با این مدل حرف زدنش. تصور میکنم دلم پنج میره مامانی محکم ببوسش عزیزم دخملم تو فستیوال زیباترین کودک ایرانی شرکت کرده..لطفا به وبلاگم بیا و عکسش رو ببین اگه خوشت اومد بهرا بده..