تانياتانيا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

تانیا و امیرعلی گلهای قشنگ و فرشته های آسمونی ما

تکالیف کلاس اول تانیا 🌹

[img:] [img:] و این هم نمونه هایی از مشق و املا تانیا در کلاس اول تانیا عزیزم مثل همیشه شاد و موفق باشی عزیزم و امیدوارم گاهی که کمی سختگیری میکنم برا نوشتن تکالیفت منو ببخشی عزیزم آخه تو هم گاهی خیلی برا ننوشتن تکالیفت مصر هستی دوست دارم تانیا عزیزم ...
25 دی 1396

بازگشت مجدد با تلگرام👏👏👏

سلام و باز هم امروز متعجب و خوشحالم چقدر خوبه که نی نی وبلاگ عزیز از طریق تلگرام ما رو به صفحمون انتقال داد دیگه راحتتر میتونم پست بزارم کاش زودتر به نی نی وبلاگ سر زده بودم سعی میکنم دیگه پست های بیشتری برا تانیا و امیر علی عزیزم بزارم
2 دی 1396

راه اندازی مجدد وبلاگ در سال 95

سلام خیلی خوشحالم بعد چند سال هنور پسورد این وبلاگ تو ذهنم بود امروز ششمین تولد تانیا هست در کنار داداش کوچولوش انشالله حتما میام و وقایع رو مینویسم برا دختر عزیز و داداش عزیزش 8 بهمن 1395 و شادی هر ساله تانیا و بچه ها از فشفشه ها قسمت خوشمزه    ...
8 بهمن 1395

تانيا و دريا رفتن

سلام دختر عزيزم من و بابايي رو ببخش كه نميتونيم زياد تو رو به گردش و مخصوصا دريا ببريم.عاشق دريا و شن بازي هستي عزيزم. هر دفعه كه دريا رو ميبيني حتي از دور به بابايي ميگي بابا بريم دريا. حالا چندتا عكس از روزهايي كه رفتيم دريا رو ميزارم و اميدوارم كه باز هوا خنك تر شه و بتونيم ببريمت دريا اين عكس نشون ميده كه وقتي ميري دريا چقدر عشق ميكني و بهت خوش ميگذره     اينجا هم بهت گفتيم داريم ميريم دريا و خوشحال شدي     و اين عشق بعديت يعني شن بازي   و اين هم يك عصر طوفاني   بقيه مطالب و عكسها رو در ادامه مطلب ببينيم  ...
2 مرداد 1392

دخترم در 26 و27 ماه از زندگي قشنگش

باز هم سلام دخترم ديگه خانوم شده.كم كم حس ميكنم دخترم خيلي بزرگ شده.چقدر زود اين فرشته كوچولوم بزرگ شد.باورم نميشه.دختر شيرين بيان مامان گاهي جملاتي ميگي يا كارهايي انجام ميدي كه باعث تعجي مامان ميشي و اين سوال برام پيش مياد كه تو اينها رو از كجا ياد گرفتي؟؟؟!!!.... مثلا يه روز كه رفته بوديم خونه دوستمون و تو گفتي جيش دارم و بردمت دستشويي.ني ني قاله گريه كرد و فكر ميكرد ما رفتيم از خونشون.تو هم از داخل دستشويي داد زدي " ني ني گريه نتن من اينجام....نلفتم" منو بگو دهنم از تعجب وا مونده بود.يا اينكه رفته بوديم پارك و چندتا بچه داشتن با هم توب بازي ميكردن.تو رفتي توپ خودتو اوردي و بهشون گفتي " بچه ها بياين بازي ". من و بابايي حسابي خن...
8 خرداد 1392

روزت مبارك گل قشنگم (به مناسبت روز زن)

باز هم سلام تولد بزرگ بانو جهان رو بهت تبريك ميگم دخترم.اميدوارم كه در زندگيت حضرت فاطمه(س) را الگوي خودت قرار بدي و هميشه از او ياري بجويي و همچنين ايشون هم هميشه هواي تو رو داشته باشند. عزيزم يه روز تو هم مامان ميشي.اون روز قشنگترين روز زندگيت ميشه. از اينكه خدا اين روز قشنگ رو به من داد و تو رو بهم هديه داد تا اخر عمر شكرگزار او هستم. خب بريم سراغ اتفاقات روز زن: شب كه بابايي اومد خونه ديديم كه 2تا دسته گل زيبا خريده يكي براي دخمل قشنگش و يكي هم براي من. 2تا هديه كوچولو همراه گلها بود براي تو يه عروسك و برا من هم يه كارت تبريك. البته هديهاي اصلي رو بعدش داد.اينها رو در لحظه ورود در دستش دا...
7 خرداد 1392